سعید شاپوری از جمله کارگردانان و نویسندگانی است که وی را به کارگردانی نمایشهای مذهبی میشناسند. شاپوری علاوه بر کار روی صحنه، تدریس هم میکند. وی که در رشته فلسفه هنر، مدرک دکترا دارد عضو هیئت علمی دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی تهران بوده و اصول اقتباس تدریس میکند.
از آثار وی میتوان به نمایشنامههای «نور زمستانی» و «خداوند یحیی را در جلیل میخواند» و «روزهایی که به یادت گذشت» اشاره کرد و در کارنامه سینمایی وی نگارش چند فیلمنامه دیده میشود که از مهمترین آنها میتوان از «تولد یک پروانه» نام برد.
وی طی همکاریهای گذشتهی خود با حوزه هنری، انتشار کتاب «جلوه دراماتیک قرآن کریم» را به سوره مهر سپرده بود که کتاب قابل توجهی است.
سعید شاپوری متولد ۱۳۴۰ میاندوآب است. وی فعالیت هنری را با کارگردانی فیلم مستند “باغ گلشن طبس” سال ۱۳۷۳ آغاز کرد. نگارش فیلمنامه فیلم “تولد یک پروانه” به کارگردانی مجتبی راعی نخستین فعالیت سینمایی اوست.
تحصیلات:
کارشناسی ادبیات نمایشی از دانشگاه تهراندر سال 1374
کارشناسی ارشد سینما از دانشگاه تهران در سال 1387
دانشجوی دکترای فلسفه هنر
دکتر بهروز ثروتیان، نظامى شناس و پژوهشگر ادبى در سال 1316 در کوی بهی میاندوآب آذربایجان متولد شد. ایشان تا سن 24 سالگی در میاندوآب به تدریس ریاضی مشغول بودند. در سال 1342 ضمن کسب رتبه نخست کنکور انسانی کشور با ورود به دانشگاه تبریز همزمان در دو رشته ادبیات و فلسفه شروع به تحصیل کرد و در سال 1345 به عنوان دانشجوی نمونه دانشگاه تبریز موفق به کسب مدال درجه 1 فرهنگ شد.
در سال 1351 با اخذ مدرک کارشناسی ارشد ادبیات از دانشگاه تبریز راهی دانشگاه تهران شد و مدرک دکترای ادبیات فارسی دانشگاه تهران را در سال 1354 اخذ نمود و سپس مشغول تحصیل در دانشگاه تبریز و بعدها دانشگاه آزاد کرج شد.
برخى از آثار او عبارتند از :
تصحیح و شرح آثار نظامى(۶جلد)، تصحیح دیوان حافظ، شرح دیوان حافظ(۴ هزار صفحه و ۴جلد)، سروده هاى بى گمان(امیرکبیر، زیرچاپ)، فرهنگ اطلاعات نفایس الفنون، فر در شاهنامه، تصحیح جاودان خرد، پیر طریقت گفت، بیان درشعر فارسى، روایات گهربار، طنز و رمز در الهى نامه، بازنویسى آثار نظامى براى جوانان(۶ جلد)، رؤیاى عشق در مثنوى گل و نوروز، گزیده مخزن الاسرار، آیینه غیب، سلام بر حیدر بابا(شعر فارسى)، ترجمه حیدربابایه سلام، از ایران چه مى دانیم(۷ جلد)، شعر و اندیشه نیما یوشیج، اندیشه هاى نظامى گنجه ای، نقش بیان در آفرینش خیال، نامه هاى حافظ، ترجمه حافظ به شعر ترکى آذرى
و آثار در دست چاپ:
شرح راز منطق الطیر، شرح ساده مثنوى گلشن راز، شرح حال فرهاد میرزا، اسطوره اسکندر، نیک بختان بزرگوار در تذکرة الاولیا و …
زهرا طهماسبى: وقتى قرار است از بهروز ثروتیان بنویسیم بى گمان نام او را در کنار حکیم نظامى گنجه اى خواهیم یافت و نیز در کنار حافظ…
ثروتیان در تحقیق و پژوهش ، یکى از چهره هاى ماندگارى است که طى سال ها تلاش شعرهاى نظامى و حافظ را به زبان ساده و قابل فهم به خوانندگان حرفه اى و حتى عام ادبیات فارسى ارائه کرده و با دقت و فراست به نقد و تحلیل اندیشه هاى نظامى و حافظ پرداخته است.
بهروز ثروتیان مرد عمل است و بیشترین زمان زندگى اش را در راه پژوهش گذرانده است.
آوازه و شهرت او از محدوده دانشگاهى فراتر رفته و او را در مقام یک نظامى شناس معتبر و حافظ پژوهى کنجکاو ارتقا داده و باعث به وجود آمدن بیش از ۵۵ اثر ممتاز ادبى شده است.
دکتر بهروز ثروتیان به سال ۱۳۱۶ در میاندوآب آذربایجان در خانواده اى اهل فرهنگ به دنیا آمد.
کودکى و نوجوانى را در دشت هاى سبز و خرم و در کنار زرینه رود گذراند و سخاوت و مهربانى را از مردمان پاک و ساده آن دیار آموخت و خیلى زود راه و رسم آن زندگى که مى خواست را یافت چنانچه در سالهاى پایانى تحصیلات متوسطه به عنوان آموزگار ریاضى در همان سرزمین مشغول به کار شد. چند سال بعد درکنکور شرکت کرد و در دو رشته ادبیات فارسى و فلسفه رتبه اول را به خود اختصاص داد و در همان زمان به خاطر این موفقیت مورد تشویق قرار گرفت. او ماهانه دو هزار و پانصد ریال حقوق مى گرفت ، در حالى که حقوق معلمان ماهانه دو هزار و سیصد ریال بود.
بهروز ثروتیان جوان، دوره لیسانس را هم با مقام نخست سپرى کرد و از طرف شوراى عالى فرهنگ به اخذ مدال علمى درجه یک فرهنگ نایل آمد و رساله اش را با شادروان استاد علامه حسن قاضى طباطبایى با نمره بیست به پایان برد.
زمانى که در سال ۴۹ براى نخستین بار مقطع فوق لیسانس دایر شد او با شرکت در آزمون، وارد دانشگاه و در همان رشته نیز فارغ التحصیل شد.
پایان نامه او «بررسى فر درشاهنامه» از سوى کمیته استادان دانشگاه در همان سال چاپ و منتشر شد. و سرانجام سال ۵۲ در آزمون دوره دکترى زبان و ادبیات فارسى در دانشکده تهران پذیرفته شد و در اردیبهشت سال ۵۴ به دریافت دکترى در آن رشته نایل آمد. پایان نامه اش تصحیح منحصر به فردى از «جاویدان خرد» ترجمه الحکمه الخالده زیر نظر استاد مهدى محقق بود که با یارى او در شعبه اسلامى دانشگاه مک گیل کانادا در تهران به چاپ رسید.
بهروز ثروتیان سال ۱۳۵۱ درآزمون معلمى دانشگاه تبریز پذیرفته شد و از وزارت آموزش و پرورش به وزارت علوم انتقال یافت و در دانشگاه تبریز به تدریس متون نظم ونثر ادب فارسى پرداخت. ثروتیان از سال ۱۳۵۸ بازنشسته شده واز آن زمان تاکنون به تألیف و تحقیق در متون ادب فارسى پرداخته است.
او سالیان زیادى را به تصحیح و شرح آثار نظامى گنجه اى وحافظ شیرازى صرف کرده و در حدود ۷۵ مقاله تحقیقى براى کنگره هاى داخلى و خارجى نوشته که اغلب آن در نشریات علمى دانشگاهى ، چاپ شده است.
بیشتر مقالات او سر منشأ خلق کتاب هاى او شده اند و او خود معتقد است که تمام کنگره ها برایش مبارک بوده اند….
سال ۱۳۴۲ با پروین ثروتیان که دختر عمویش بود ازدواج کرد. همسر او نیز در کنار زندگى خانوادگى کتاب «گنج نامه حکمت» را به رشته تحریر در آورده و مشغول جمع آورى ضرب المثل ها در زبان اسپرانتو است و همت گماشته تا فرهنگ کلمات ایهام ساز را بنویسد… و اما تحقیقات دکتر بهروز ثروتیان شاخه هاى فراوانى یافته است اما مهم ترین آنها را خود تحقیق نظامى گنجه اى مى داند که تصحیح و توضیح مخزن الاسرار، لیلى و مجنون، خسرو و شیرین و شرفنامه از آن جمله است.
ثروتیان ۷ سال از عمر خود را در زیرزمین خانه اش گذراند تا بتواند از روى ۱۴ نسخه خطى با روزى ۱۶ ساعت کار به شرح و تفسیر آثار نظامى بپردازد و حاصل این ایام کتاب هایى چون «خسرو و شیرین» ، «گنج رازها» و «اندیشه هاى نظامى گنجه اى» شد، آثار عظیم و جاودانى که به توضیح و تفسیر آنچه این شاعر فرزانه در اشعارش مدنظر داشته مى پردازد و با توضیح هنرمندانه او فهم و درک آن براى خواننده آسان و طلسم سخت فهمى آن شکسته مى شود.
دکتر ثروتیان قصد داشته و دارد شرح و تفسیر آثار بزرگانى چون ثنایى، نظامى، حافظ و نیما را به پایان برساند که از این چند تن همه جز ثنایى انجام پذیرفته اند.
تحقیق ها و کتاب هاى او درباره حافظ عبارتند از شرح حافظ در ۴ جلد و ۴۰۰۰ صفحه که یکى از ارزنده ترین کتب درباره حافظ و با تطبیق نسخ متعدد انجام گرفته است.
«غزلیات حافظ» عنوان یکى دیگر از کتاب هاى ثروتیان درباره حافظ است که به نقد و بررسى دستنویس ها و نسخ علمى – انتقادى، مشکول نویسى کلمات و مقدمه و تعلیقات پرداخته است.
در این اثر نسخه مرحوم قزوینى حرف به حرف با نسخه هاى دانشگاه تبریز مقایسه شده و این اثر حاصل تجربه چندین ساله ثروتیان است که براى خواننده غیر حرفه اى هم که با حافظ آشنا نیست مى تواند بسیار جذاب و خواندنى باشد.
«اندیشه و هنر در شعر نیما» نیز یکى دیگر از آثار دکتر ثروتیان است. او اعتقاد دارد نیما تأثیر بسزایى در شعر امروز داشته و حتى در اشعار شهریار شاعر آذربایجانى نیز دیده مى شود و اما اثر دیگرى از بهروز ثروتیان «ترجمه حافظ به شعر ترکى» است که در این اثر دیوان حافظ را به نظم ترکى درآورده و معمولاً با همان قافیه وهمان وزن که یک خواننده ترک زبان با آن رابطه بسیار خوبى برقرار مى کند.
این کار براى اولین بار انجام شده و در نوع خود بى نظیر است.
ثروتیان همچنین ترجمه ماندگارى از شعر معروف حیدرباباى شهریار را به ثمر رسانده و آن شعرناب آذرى را به فارسى برگردانده است.
(۱)
حیدر بابا چو ابر شخد، غرد آسمان
سیلابهاى تند و خروشان شود روان
صف بسته دختران به تماشایش آن زمان
بر شوکت و تبار تو بادا سلام من
گاهى رود مگر به زبان تو نام من
(۲)
حیدر بابا چو کبک تو پرد ز روى خاک
خرگوش زیر بوته گریزد هراسناک
باغت به گل نشسته و گل کرده جامه چاک
ممکن اگر شود زمن خسته یاد کن
دلهاى غم گرفته ، بدان یاد شاد کن و…
نامه هاى حافظ کتاب دیگرى از بهروز ثروتیان و شامل شرح و تفسیر ۶۴ غزل از غزلیات حافظ است که از آنها به عنوان نامه یاد کرده و معتقد است این غزل ها در واقع نامه هایى بوده اند که حافظ براى اشخاصى چون شاه شجاع و یا دیگران نوشته است. موضوعات و مخاطبین این ۶۴ نامه در یازده فصل این کتاب آمده که به عنوان مثال در فصل سوم به بررسى نامه هاى سیاسى حافظ پرداخته است و غزل با مطلع (مابدین ره نه پى حشمت و جاه آمده ایم) را عریضه محرمانه مردم شیراز به شاه شجاع دانسته و به شرح آن پرداخته است. در این کتاب در توضیح ابیات و غزل ها که وى معانى شگفتى را از آنها استخراج کرده به برخى از نکات دستورى که ثروتیان عدم توجه به آنان را دلیل اشتباه در معنى اشعار مى داند هم اشاره شده است. لازم به ذکر است که ثروتیان عقیده دارد کسانى چون خانلرى و قزوینى و غنى در انتخاب کلمات مختلف آن کلماتى را برگزیده اند که جنبه شعرى براى غزل مربوطه داشته است در صورتى که در معنا بى مفهوم است و مى گوید که خود آن دسته کلماتى را انتخاب کرده است که بار معنایى بر شعر مى بخشد: (و حال باید معنى کلمه در بیت و معنى بیت در کلام، یعنى همه غزل، وحدت موضوعى داشته باشد، زیرا که شاعر ما خواجه حافظ است و حرف یاوه نمى گوید – صفحه ۱۱ کتاب)
« فن بیان در آفرینش خیال» که تکمیل کننده کتاب «بیان در شعر فارسى» است نیز یکى از کتاب هاى اوست که با خواندن آن بسیارى از پیچیدگى هاى شعر فارسى از میان برداشته مى شود ضمن آن که مخاطب ادبیات با درک زیبایى هاى آفرینش هاى ادبى به لذتى مضاعف از آن مى رسد.
کتاب حاضر، به بررسى فن بیان در زبان فارسى مى پردازد. نویسنده در این کتاب، در مواردى با نظر علماى گذشته، برخوردى منطقى و انتقادى کرده و نیز برخى از اصطلاحات نامأنوس فن بیان را به فارسى برگردانده و همچنین از اشعار حافظ و نظامى به عنوان شاهد شعرى استفاده کرده است.
گونه هاى شکل خیال / نقد ظهور تشبیه در اشعار حافظ / ارکان تشبیه / اقسام مجاز / اقسام کنایه از نظر قدما / نشانه ها و… از جمله موارد مطرح شده در این کتاب است. کتاب در ۹ فصل با عناوین «شکل خیال» ، «فن بیان از نظر قدما» ، «تشبیه یا همانند سازى» ، «مجاز » ، «جابه جایى» ، «استعاره (گروگان گیرى ) » ، «ایهام یا گمان انگیزى » ، «کنایه» ، «طرح مسأله نماد یا نشانه در بیتى از حافظ »، «صحنه سازى براى رمز نهانى داستانها» تدوین شده است. (چاپ اول: ۱۳۶۹) علاوه بر بیش از ۵۵ اثر چاپ شده، بهروز ثروتیان در حال تحقیق و بررسى روى آثار فراوانى از گلستان فرهنگ و ادب فارسى است که مى توان این آثار را از مهم ترین آنها نام برد. «شرح ساده گلشن راز شبسترى» ، «شرح راز منطق الطیر» ، «نیک بختان بزرگوار در تذکرة الاولیا عطار» و…
بهروز ثروتیان معتقد است، ادبیات جهان در مقابل ادبیات ما بسیار کوتاه قد است و اندیشه اى که در مولانا، نظامى، عطار خصوصاً عطار وجود دارد شاید در آینده باعث شود تا مردم جهان بخواهند ادبیات فارسى یاد بگیرند تا این اندیشه ها را درک کنند. اگر انسان به خاطر الکترونیک، کامپیوتر و علوم روز مجبور باشد زبان انگلیسى بیاموزد، روزى هم براى درک و فهم این اندیشه ها باید زبان فارسى بیاموزد.
وی ظهر روز شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۱ در سن ۷۵ سالگی در گوهردشت کرج درگذشت و روز دوشنبه در بهشت بیبی سکینه کرج در قطعهٔ ۱۲، ردیف ۳۹، شمارهٔ ۶۸ به خاک سپرده شد.
روحشان شاد
بهرام حنفی متولد سال ۱۳۴۵ در میاندوآب، کارشناس صنایع دستی و کارشناس ارشد تربیت مدرس با گرایش پژوهش هنر است. ۲۶ سال سابقه فعالیت هنری حرفه ای دارد که حدود ۲۱ سال از این مدت را به نقاشی خط پرداخته است. او تاکنون بیش از شانزده نمایشگاه انفرادی در داخل و خارج از کشور داشته و در کشورهایی چون آمریکا، ایتالیا، امارات و … نمایشگاه های موفقی برگزار کرده است.
تحصیلات :
۱۳۷۸ : فوق لیسانس پژوهش هنر ، دانشگاه تربیت مدرس ( عنوان پایان نامه : تجزیه و تحلیل آثار درویش عبدالمجید طالقانی )
۱۳۷۳ : لیسانس مهندسی صنایع دستی ( عنوان پروژه : تجزیه و تحلیل آثار شکسته نویسی )
۱۳۶۹ : فارغ التحصیل از انجمن خوشنویسان ایران
۱۳۶۶ : فوق دیپلم معلم هنر
۱۳۶۴ : دیپلم علوم تجربی
سوابق کار :
۱۳۸۶ : نمایشگاه گروهی . گالری نقش جهان
۱۳۸۵ : نمایشگاه گروهی . فرهنگسرای نیاوران ( اکسپو هفت نگاه )
۱۳۸۵ : نمایشگاه انفرادی . لس آنجلس _ گالری سیحون
۱۳۸۴ : نمایشگاه انفرادی _ یک بیت یک نمایشگاه _ گالری والی
۱۳۸۴ : نمایشگاه گروهی . بنگلادش
۱۳۸۳ : نمایشگاه گروهی . تالار وحدت ( اکسپو تهران )
۱۳۸۳ : نمایشگاه گروهی _ گرایشهای نوین در خوشنویسی _ فرهنگستان هنر
۱۳۸۲ : نمایشگاه انفرادی . گالری والی
۱۳۸۱ : نمایشگاه انفرادی . ایتالیا ( سنگالیا )
۱۳۸۱ : نمایشگاه انفرادی . گالری والی
۱۳۸۰ : سخنرانی و نمایشگاه . دانشگاه شریعتی ( موضوع سخنرانی : سیر و تحول اندیشه در خوشنویسی ایران )
۱۳۸۰ : نمایشگاه گروهی . دوحه ( قطر )
۱۳۷۹ : سخنرانی و نمایشگاه . فرهنگسرای بهمن ( موضوع سخنرانی : ریشه های پیدایش شکسته نویسی )
۱۳۷۸ : نمایشگاه انفرادی . گالری نقش جهان
۱۳۷۷ : نمایشگاه ( میهمان ویژه ) و سخنرانی . گرگان ( موضوع سخنرانی : بررسی تحول خوشنویسی دوران صفویه )
۱۳۷۷ : نمایشگاه انفرادی . فرهنگسرای بهمن
۱۳۷۷ : نمایشگاه گروهی . سازمان میراث فرهنگی ( بزرگداشت سیدعلی اکبر گلستانه )
۷-۱۳۷۶ : شرکت در چهار دوره جشنواره هنر در آیینه نیایش و اخذ مقام های اول در هر چهار دوره . فرهنگسرای بهمن
۱۳۷۶ : نمایشگاه انفرادی . دبی ( کلوپ ایرانیان )
۱۳۷۵ : نمایشگاه گروهی . مرکز هنرهای تجسمی ( اولین جشنوراه خوشنویسی جهان اسلام )
۱۳۷۵ : نمایشگاه انفرادی . گالری سیحون
۱۳۷۵ : نمایشگاه گروهی . مهران طالقان ( بزرگداشت درویش عبدالمجید طالقانی )
۱۳۷۴ : کارشناسی و بازنویسی نسخه های خطی ایران . کاخ گلستان
۱۳۷۴ : نمایشگاه انفرادی . گالری کندلوس
۴-۱۳۷۳ : مشاور تبلیغاتی شرکت لاستیک یزد
۱۳۷۳ تا کنون : تدریس در دانشگاههای هنری _ دانشگاه تهران ، سوره ، زاهدان ، شریعتی و … ( موضوعات تدریس : تایپوگرافی کالیگرافی ، تاریخ کتابت ، تاریخ هنر ایران ، تجزیه و تحلیل هنرهای تجسمی ، خوشنویسی و طراحی حروف )
۱۳۷۳ : نمایشگاه انفرادی . گالری سیحون
۱۳۷۱ : نمایشگاه انفرادی . دانشگاه هنر
۱۳۶۶ : رتبه اول خوشنویسی . جشنواره هنری دانشجویان تربیت معلم
۱۳۶۴ تاکنون : تدریس در انستیتوها و هنرستان ها و مراکز تربیت معلم
پژوهش :
عمده پژوهش پیرامون کتاب آرایی و حکمت و آراء فلاسفه ایران در دوره اسلامی و نقوش هنرهای ایران در دوره باستان و اسلامی
بایرام فضلی، فیلمبردار، نویسنده و کارگردان سینما، فارغ التحصیل رشته سینما از دانشگاه هنر (دانشکده سینما و تئاتر) می باشد. فضلی متولد ۱۳۴۷ در میاندوآب می باشد و تحصیلات راهنمایی و متوسطه را در زادگاهش میاندوآب گذرانیده است.
وی همچنین عضو رسمی انجمن فیلمبرداران سینمای ایران و مجمع فیلمسازان ایران است. تاکنون در بیش از 120 فیلم کوتاه و بلند و مستند و داستانی به عنوان فیلمبردار و تصویربردار همکاری داشته است و برنده بیش از ۲۲ جایزه از جشنواره های مختلف داخلی و خارجی شده است.
بایرام فضلی در سینما بیشتر عنوان مدیر فیلمبرداری فعالیت کرده اما چندین فیلم کوتاه و بلند را نیز کارگردانی کرده است.
“تهران انار ندارد” ، “ما سه نفر” ، “از ما بهترون” ، “زن ها شگفت انگیزند” ، “از تهران تا بهشت” ، “روز روشن” ، “ماجراهای اینترنتی” و “تنها دو بار زندگی می کنیم” برخی از آثار معروف بایرام فضلی در قامت مدیر فیلمبرداری می باشند.
“باز هم سیب داری؟” عنوان فیلم پر سر و صدایی است که بایرام فضلی کارگردانی، فیلمبرداری و نویسندگی آن را بر عهده داشته است. فیلمبرداری این فیلم به عنوان نخستین تجربه کارگردانی فضلی، در اطراف میاندوآب انجام شد.
داستان این فیلم در یک فضای بی زمان و مکان اتفاق می افتد و مردی ایلاتی به همراه زنی جوان که از یک ده جنگ زده فرار کرده سفری پر ماجرا را آغاز می کنند. آنها در این سفر به تدریج در می یابند که تمام مردم آن مناطق تحت فرمانروایی گروهی قدرتمند و سیاست پیشه به نام داس داران هستند.
مهدی باکری در سال 1333 هجری شمسی در شهرستان میاندوآب در یک خانواده مذهبی و با ایمان متولد شد. در دوران کودکی، مادرش را که بانویی باایمان بود از دست داد و در دوره دبیرستان (همزمان با شهادت برادرش علی باکری به دست دژخیمان ساواک) وارد جریانات سیاسی شد.
پس از اخذ دیپلم با وجود آنکه از شهادت برادرش بسیار متاثر بود، به دانشگاه راه یافت و در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه تبریز مشغول تحصیل شد. از ابتدای ورود به دانشگاه تبریز یکی از افراد مبارز این دانشگاه بود. او برادرش حمید را نیز به همراه خود به این شهر آورد.
شهید باکری در طول فعالیت های سیاسی خود (طبق اسناد محرمانه بدست آمده) از طرف ساواک تحت کنترل و مراقبت بوده است.
پس از مدتی حمید را برای برقراری ارتباط با سایر مبارزان، به خارج از کشور فرستاد تا در ارسال سلاح گرم برای مبارزین داخل کشور فعال شود.
شهید مهدی باکری در دوره سربازی با تبعیت از اعلامیه حضرت امام خمینی(ره)، در حالی که در تهران افسر وظیفه بود، از پادگان فرار و به صورت مخفیانه زندگی کرد و فعالیت های گوناگونی را در جهت پیروزی انقلاب اسلامی نیز انجام داد.
بعد از پیروزی انقلاب و به دنبال تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت این نهاد در آمد و در سازماندهی و استحکام سپاه ارومیه نقش فعالی را ایفا کرد. پس از آن بنا به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به مدت ۹ ماه با عنوان شهردار ارومیه نیز خدمات ارزندهای را از خود به یادگار گذاشت.
ازدواج شهید مهدی باکری مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود. مهریه همسرش اسلحه کلت او بود. دو روز بعد از عقد به جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئولیت جهاد سازندگی استان، خدمات ارزنده ای برای مردم انجام داد.
شهید باکری در مدت مسئولیتش به عنوان فرمانده عملیات سپاه ارومیه تلاش های گسترده ای را در برقراری امنیت و پاکسازی منطقه از لوث وجود وابستگان و مزدوران شرق و غرب انجام داد و به رغم فعالیت های شبانه روزی در مسئولیت های مختلف، پس از شروع جنگ تحمیلی، تکلیف خویش را در جهاد با کفار بعثی و متجاوزین به میهن اسلامی دید و راهی جبهه ها شد.
شهید باکری با استعداد و دلسوزی فراوان خود توانست در عملیات فتح المبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف در کسب پیروزی ها موثر باشد. در این عملیات یکی از گردان ها در محاصره قرار گرفته بود که ایشان به همراه تعدادی نیرو، با شجاعت و تدبیر بینظیر آنان را از محاصره بیرون آورد. در همین عملیات در منطقه رقابیه از ناحیه چشم مجروح شد و به فاصله کمتر از یک ماه در عملیات بیتالمقدس (با همان عنوان) شرکت کرد و شاهد پیروزی لشکریان اسلام بر متجاوزین بعثی بود.
در مرحله دوم عملیات بیتالمقدس از ناحیه کمر زخمی شد و با وجود جراحت هایی که داشت در مرحله سوم عملیات، به قرارگاه فرماندهی رفت تا برادران بسیجی را از پشت بی سیم هدایت کند.
در عملیات رمضان با سمت فرماندهی تیپ عاشورا به نبرد بی امان در داخل خاک عراق پرداخت و این بار نیز مجروح شد، اما با هر نوبت مجروحیت، وی مصمم تر از پیش در جبهه ها حضور مییافت و بدون احساس خستگی برای تجهیز، سازماندهی، هدایت نیروها و طراحی عملیات، شبانه روز تلاش میکرد.
در عملیات مسلم بن عقیل با فرماندهی او بر لشکر عاشورا و ایثار رزمندگان سلحشور، بخش عظیمی از خاک گلگون ایران اسلامی و چند منطقه استراتژیک آزاد شد.
شهید باکری در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک، دو، سه و چهار با عنوان فرمانده لشکر عاشورا، به همراه بسیجیان غیور و فداکار، در انجام تکلیف و نبرد با متجاوزین، آمادگی و ایثار همهجانبهای را از خود نشان داد.
در عملیات خیبر زمانی که برادرش حمید، به درجه رفیع شهات نایل آمد، با وجود علاقه خاصی که به او داشت، بدون ابراز اندوه با خانوادهاش تماس گرفت و چنین گفت: شهادت حمید یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانواده ما شده است. و در نامهای خطاب به خانواده اش نوشت:
“من به وصیت و آرزوی حمید که باز کردن راه کربلا میباشد همچنان در جبهه ها میمانم و به خواست و راه شهید ادامه میدهم تا اسلام پیروز شود.”
نقش شهید باکری و لشکر عاشورا در حماسه قهرمانانه خیبر و تصرف جزایر مجنون و مقاومتی که آنان در دفاع پاتک های توانفرسای دشمن از خود نشان دادند بر کسی پوشیده نیست.
در مرحله آماده سازی مقدمات عملیات بدر، اگرچه روزها به کندی میگذشت اما مهدی با جدیت، همه نیروها را برای نبردی مردانه و عارفانه تهییج و ترغیب کرد و چونان مرشدی کامل و عارفی واصل، آنچه را که مجاهدان راه خدا و دلباختگان شهادت باید بدانند و در مرحله نبرد بکار بندند، با نیروهایش درمیان گذاشت.
همسر شهید باکری در مورد اخلاق او در خانه میگوید:
“با وجود همه خستگیها، بیخوابی ها و دویدن ها، همیشه با حالتی شاد بدون ابراز خستگی به خانه وارد میشد و اگر مقدور بود در کارهای خانه به من کمک می کرد؛ لباس میشست، ظرف میشست و خودش کارهای خودش را انجام می داد.
اگر از مسئلهای عصبانی و ناراحت بودم، با صبر و حوصله سعی میکرد با خونسردی و با دلایل مکتبی مرا قانع کند.”
بعد از شهادت برادرش حمید و برخی از یارانش، روح در کالبد نا آرامش قرار نداشت و معلوم بود که به زودی به جمع آنان خواهد پیوست. پانزده روز قبل از عملیات بدر به مشهد مقدس مشرف شده و از امام رضا(ع) خواسته بود که خداوند توفیق شهادت را نصیبش نماید. سپس خدمت حضرت امام خمینی(ره) و حضرت آیتالله خامنه ای رسید و از ایشان درخواست کرد که برای شهادتش دعا کنند.
این فرمانده دلاور در عملیات بدر در تاریخ ۲۵/۱۱/۶۳، به خاطر شرایط حساس عملیات، طبق معمول، به خطرناک ترین صحنههای کارزار وارد شد و در حالی که رزمندگان لشکر را در شرق دجله از نزدیک هدایت می کرد، تلاش مینمود تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتک های دشمن تثبیت نماید، که در نبردی دلیرانه، براثر اصابت تیر مستقیم مزدوران عراقی، ندای حق را لبیک گفت و به لقای معشوق نایل گردید.
هنگامی که پیکر مطهرش را از طریق آب های هورالعظیم انتقال میدادند، قایق حامل پیکر وی، مورد هدف آرپیجی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست.